من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم من صدای نفس باغچه را می شنوم
و صدای ظلمت را ، وقتی از برگی می ریزد و صدای سرفه روشنی از پشت درخت،
عطسه آب از هر رخنه سنگ، متراکم شدن ذوق پریدن در بال و ترک خوردن
خودداری روح من صدای قدم خواهش را می شنوم....
(سهراب سپهری)
نوشته شده در تاریخ شنبه 88/4/13 توسط شیطونک